علت نوشتن کتاب فصل الخطاب فی تحریف الکتاب به نظر آیت الله العظمی مرعشی نجفی

ساخت وبلاگ

آیت الله شیخ محمد علی گرامی از مراجع حال حاضر قم در مصاحبه ای از مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی رضوان الله تعالی علیه داستانی رانقل می کنند که خیلی تکان دهنده است ، ایشان می فرمایند: آیت الله مرعشی یک وقت به من گفت یک داستانی برایت بگویم که هیچ جا نوشته نشده است و این داستان مهمی است .



شما می‎دانید یکی از کتابهایی که به عالم تشیع ضربه زد کتاب فصل الخطاب " حاجی نوری بود، در این کتاب روایات ضعیفی که راجع به تحریف کتاب ( قرآن) است جمع آوری شده، با اینکه عقیده ما این است که قرآن کریم تحریف نشده است، روایات تحریف هم در کتابهای شیعه آمده هم در کتابهای اهل سنت، وقتی که آیات بر پیامبر اکرم (ص) نازل می‎شده به مناسبت آیه گاهی اوقات آن حضرت به عنوان شرح و شان نزول آیه مطلبی بیان می‎کردند و امکان دارد آنها که می‎شنیدند خیال می‎کردند این هم جزو آیه است، البته این حمل به صحت آن است ;


منظور اینکه مرحوم حاجی نوری که این روایات را جمع کرد راه اتهام به شیعه را باز کرد و به تشیع لطمه زد . داستانی را که آیت الله مرعشی نقل کردند این است که سردار کابلی که لابد نامش را شنیده اید، از علمای بزرگ و شخصیت ملایی بود در ریاضیات و هیئت خیلی وارد بود،راجع به قبله کتاب نوشته، ترجمه انجیل برنابا هم به قلم او چاپ شده، ساکن کرمانشاه بودند و از علمای خیلی متتبع شیعه به شمار می‎آمدند - می‎گفتند: من روزها می‎رفتم خدمت حاجی نوری - شاید شاگردش بوده یا کمکش می‎کرده - یک روز یک سید به ظاهر جلیل القدری آمد پیش حاجی نوری نشست بنا کرد با دست روی پای خود زدن و گفت خدا به جدم "علی " ظلم کرده و بنا کرد ابراز تاسف و تاثرکردن، حاجی نوری گفت یعنی چه خدا ظلم کرده ؟ گفت آخه جد من مولا امیرالمومنین این همه مصیبت دید، این همه در خانه نشست با آن سوابقی که در اسلام داشت با آن همه فداکاری، اگر خدا اسم علی را در قرآن آورده بود دیگر به این شکل حقش غصب نمی شد، به این شکل خانه نشین نمی شد، خدا به جد من ظلم کرده ! حاجی نوری گفت : نه خدا به جد تو ظلم نکرده، علی (ع) اسمش در قرآن آمده، این همه روایات داریم که نام علی امیرالمومنین (ع) در قرآن بوده، منتها آنان که می‎خواستند خلافت بکنند آمدند قرآن را تحریف کردند، گفت کجای قرآن ؟ گفت در روایات هست می‎خواهی من برای تو آن روایات را جمع آوری کنم، بعد گفت کی ؟ گفت مثلا فردا بیا; فردا آمد پیش حاجی نوری، حاجی نوری روایاتی را جمع آوری کرده بود به او داد، او خیلی خوشحال شد و گفت باز هم هست ؟! گفت بله، بالاخره حاجی نوری وقت گذاشت و روایاتی را که راجع به تحریف قرآن است جمع آوری کرد، این سید هم می‎آمد اینها را می‎گرفت، یک نسخه از آن را هم حاجی نوری می‎فرستاد به تهران پیش یک کسی، این گذشت تا اینکه سردار کابلی می‎گوید من یک وقتی می‎خواستم مسافرت بکنم به خارج، رفتم به سفارت انگلیس در بغداد گذرنامه ام را ویزا کنم، دیدم یک کسی چپ چپ به من نگاه می‎کند بعد آخر کار گفت من را می‎شناسی ؟



من فکر کردم یادم نیامد، گفت من آسید فلان هستم، دیدم همان سیدی است که پیش حاجی نوری آمد و الان با ریش تراشیده جزو مامورین سفارت است ! معلوم شد که این فرد مامور انگلیس بوده به صورت سید درآمده و حاجی نوری را تحریک کرده که چنین چیزی را گردآوری کند. اساس دین ما قرآن است، اگر بنا بشود قرآن تحریف شده باشد همه چیز فرو می‎ریزد، سیاست انگلیس می‎خواهد اختلاف درست کند و قرآن را از سندیت بیندازد. البته بعد حاجی نوری هم پشیمان شد و کسی را فرستاد به تهران که آن کتاب را چاپ نکنند، اما بعد از فوت ایشان آن کتاب چاپ شد و الان هم این کتاب از مستندات مغرضان و دشمنان اسلام است، بالاخره حاجی نوری با آن قدس و تقوا یک کسی باید به صورت یک سید نزد ایشان بیاید و برای مولا امیرالمومنین (ع) اظهار تاثر کند و حاجی را تحریک کند تا یک چنین کتابی بنویسد.

علما...
ما را در سایت علما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bolama27 بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 23:45